در"شب سیاه معماری" سخن از "روز معمار" گفتن تأمل برانگیز است ! بزرگداشت "روز معمار" همان اندازه گره از کارمعماری ما تواند گشود که برپایی "روز سلامتی" از هوای آلوده وآب آشامیدنی غیراستانداردمان! معماری هنراست وآفت هنرعوام پرستی و سیاست زدگی.معماری فن آوریست وآفت فن آوری غلوومبالغه وگزافه گویی! معماری خلاقیت است وآفت خلاقیت تکراروتقلید! وبالاخره، معماری آزادگی است وآفت آزادگی کرنش دربرابراصحاب زروزور! . . . تحقق مفاخرمعماری گذشتۀ ما نتیجۀ پرهیزازاین آفات بوده است.
بی تردید آشفتگی هیئت وپریشانی هویت معماری معاصرما بخصوص دربعد نظری وفرهنگی، ریشه در "روشنفکری بیمار"ی دارد که از قریب یک قرن پیش، مجموعۀ این آفات (وبسیاری دیگر) ارکان اقتدارفرهنگی نظام سیاسی مروج آن راتشکیل می داده است.انتظاری معقول بود که با پیروزی انقلابی عقیدتی، این عرصه حساس وتاریخی وتاریخ ساز سهم متناسبی از توجه مسئولین فرهنگی نظام را به خود اختصاص دهد.اما افسوس که درعمل ترکیبی ازسیاست زدگی بجای مصلحت اندیشی ودین زدگی بجای دین داری نفس سیطره واقتدار را آنهم درحد انحصار، مبدأ ومحورحرکت سکان داران "احیای معماری خودی" گرداند؛دانشگاه ها عرصۀ جهاد اکبرچفیه به دوش های جبهه نرفته شد و کرسی های دانشگاهی تریبون هایی برای جلوه گری نظریه پردازان خودخوانده ای که درجۀ اجتهاد خود رااز حوزه های علمیه اقیانوسیه و ینگه دنیا وبریتانیای کبیراخذ کرده بودند واینگونه بود که بدنۀ طرد شدۀ جامعه معماری کشورکه پیش ازاین از"مدرنیزم" تنها تخطئۀ گذشتگان را آموخته بود این بارمشتاقانه "پست مدرنیزم" را مستمسک دهن کجی به کل گذشتۀ خویش قرارداد.
آیا خروجی بیش ازدویست مدرسه ودانشکده معماری طی نزدیک سه دهه حاکمیت بلامنازع این "نخبگان" آنقدرناچیزوبی مقداربوده که یک روز باید گسترده ترین دستگاه مالی- مذهبی کشوربرای طراحی پروژه مسکونی خوددراراضی شهرک غرب "نوید!" استفاده از " مهندسین مشاورخارجی" را بدهد وروزدیگر، سرپرست سازمان میراث فرهنگی (وقت) برای طراحی واحداث "آبریزگاه های عمومی" درسطح کشوردست به دامان مهندسین اسپانیایی شود! و . . .
اما "هویت" که رایج ترین موضوع امروز ودیروز وهرروزمعماری ما بوده وهست، در هیچ کجا بیشتر از یادمان های فرهنگی کشور ظهور وبروز ندارد.معماری ما دربود ونمودخود با دین آمیخته است واین واقعیت، مسئولیت حاکمیت دینی درقبال وضعیت معماری را دوچندان می سازد.اینکه مصلای "ام القرای جهان اسلام" درنامناسب ترین موقعیت مکانی بنا میشود ، معماری اولیۀ آن محصول مذموم ترین گرایش تاریخ معماری غرب یعنی "اکلکتیزم" است، تنها مسئله قابل توجه محل احداث آن یعنی شیب ناچیززمین هرگز راه حل مناسبی نمی یابد و بالاخره درروند اجرا رفته رفته معمار - ویا لااقل دید معمارانه - ازمجموعۀ اجرایی کنارگذاشته می شوند تا جایی که تدابیر مکررساختاری وملاحظات ومحاسبات زائد ودست بالای سازه ای جایگزین راهکارهای همگن وبه هنجارمعمارانه می گردد، نه تنها ضرورت نامگذاری "روز معمار" بلکه اساساً ضرورت "وجود معمار"را زیرسؤال می برد!
سیـد محسـن شهیـدی